اگر یک ویژگی مثبت در این شخصیت مزخرف من وجود داشته باشد، نام خانوادگی من است! آن را دوست دارم. طنینش را، خاص بودنش را، ترکیب قشنگش را. امشب که داشتم پیاده روی میکردم، به شبی فکر کردم که مادربزرگم همهی ما را برای افطاری در خانه اش جمع کرده بود. من بودم و کلّی دخترعمو و پسرعمو که هر کدام نمایندهای از نام خانوادگی من بودند. به این فکر کردم که این اسم خانوادگی چقدر تکرار شده است. سر صف سربازی، سر سفرهی عقد، کنار تخت زایمان، لب مرز و درگیری با اشرار، در راههای طولانی و پر پیچ و خم یک لقمه حلال، پشت نیمکت کلاس. هر بار شخصی با صدای بلند این اسم را صدا زده و شخص دیگری جواب داده...
-خانم یا آقای گلرنگ...!
-بله بفرمایید، خودم هستم!